تقدیم به امامزاده ابراهیم علیه السلام
ای امام زاده ابراهیم سلام
ای غریب دره ابراهیم سلام
ای امید این دل بشکسته ام
ای تسلیّ روان خسته ام
ای حکایت ها ز عمرم تا کنون
ای تو هم چون یوسف گم گشته ام
مادر و بابم تو را خدمت گزار
روز و شب بودن ز بهرت بی قرار
در کنار مرقد تو خفته اند
از کرامت کن تو بر آن ها نثار
گرچه من دورم تو در قلب منی
آن چنان نوری به قلبم افکنی
من تو را از دور زیارت می کنم
بر تو و جدت عبادت می کنم
روز و شب در فکر و در جان منی
گوییا دائم تو در خان منی
کی رَوی تو ای امام از یاد من
ای همه جود و هم بنیاد من
از تو دارم حرف های گفتنی
از همان آن رازهای خفتنی
پور موسی هر چه دارم از شما
از تو و جدت علی و آن هما
من ثنا خوان بر در درگاه تو
روز و شب بودم در آن خرگاه تو
درسهایی که به من آموختی
نور حق اندر دلم افروختی
هر کجا بینم چراغت روشن است
آن زمین از بهر من هم گلشن است
می نشینم تا تماشایت کنم
کی روا باشد که حاشایت کنم
اشک می ریزم ز داغ دوریت
من فدای غربت و رنجوریت
تو مرا از لطف سامانی بُدی
این تن بی روح را جانی بُدی
روز و شب لحظه شماری می کنم
از برایت بی قراری می کنم
ای دوای درد و درمان رحیم
از تو سالم جسم و هم جان رحیم
هر چه دارم از تو دارم ای امام
کار من اکنون بُود نیمه تمام
تو مرا از لطف خود یاری بُدی
بر من شوریده سامانی بُدی
تا ابد من حلقه در گوش توأم
در عزایت من سیه پوش توأم
روز و شب در فکر تو باشد رحیم
دائما بر ذکر تو باشد رحیم