نهــ( دره ابراهیم )ــاوند

هیئت حضرت اباالفضل علیه السلام

نهــ( دره ابراهیم )ــاوند

هیئت حضرت اباالفضل علیه السلام

مشخصات بلاگ
نهــ( دره ابراهیم )ــاوند

خواستیم از اتفاقات فرهنگی روستا ، همدیگر را مطلع کنیم .
خواستیم مکانی باشیم برای تداوم ارتباط آنان که از روستا مهاجرت کرده اند ولی هنوز دل در هوای وطن دارند.
خواستیم فضایی را ایجاد کنیم برای همفکری در راستای پیشرفت روستا
---------------------------------------
شماره حساب 5150503503 بانک ملت
به نام هیئت حضرت ابوالفضل العباس(ع) جهت دریافت کمکهای مالی .

آشنایی با روستا به «درباره روستا» مراجعه کنید

بنر شهادت امام حسن عسگری علیه السلام - روستای دره ابراهیم


آشنایی اجمالی با زندگی امام حسن عسکری علیه السلام

 

شناسنامه حضرت

امام عسکرى، یازدهمین پیشواى شیعیان، در سال 232 ه'. ق چشم به جهان گشود

پدرش امام دهم، حضرت هادى علیه السلام

مادرش بانوى پارسا و شایسته، «حُدَیثه»، است که برخى، از او بنام «سوسن» یاد کرده‏اند

این بانوى گرامى، از زنان نیکو کار و داراى بینش اسلامى بود و در فضیلت او همین بس که پس از شهادت امام حسن عسکرى علیه السلام پناهگاه و نقطه اتّکاى شیعیان در آن مقطع زمانى بسیار بحرانى و پر اضطراب بود

از آنجا که پیشواى یازدهم به دستور خلیفه عباسى در «سامّرأ»، در محله «عسکر» سکونت (اجبارى) داشت، به همین جهت «عسکرى» نامیده مى‏شود

از مشهورترین القاب دیگر حضرت، «نقى» و «زکى» وکنیه‏اش «ابو محمد» است.

او 22 ساله بود که پدر ارجمندش به شهادت رسید.

مدّت امامتش 6 سال

عمر شریفش 28 سال بود،

در سال 260 ه' به شهادت رسید و در خانه خود در سامّرأ در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد


جهت آشنایی با خلفای معاصر امام و شرایط سیاسی آن زمان و واکنشهای حضرت ، به ادامه مطلب مراجعه فرمایید


 

خلفای معاصر حضرت

امام عسکرى علیه السلام در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفاى عباسى که هر یک از دیگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود، این سه تن عبارتند از:

1 - المعتزّ بالله (252 - 255)

2 - المهتدى الله(255 - 256)

3 - المعتمد بالله(256 - 279)

خلفاى عباسى که روز نخست به نام طرفدارى از علویان و به عنوان گرفتن انتقام آنان از بنى امیه قیام کردند، آنچه را که قبلاً به مردم وعده داده بودند، نادیده گرفته و مانند خلفاى بنى امیه و بلکه بدتر از آنان ستمگرى و خود کامگى را آغاز کردند.

براى ارائه کارنامه سیاه خلفاى عباسى که با امام عسکرى علیه السلام معاصر بودند، ذیلاً به حوادث دوران حکومت‏و چگونگى زمامدارى آنان را به صورت فشرده اشاره مى‏کنیم:

 

اوضاع سیاسى، اجتماعى عصر امام عسکرى علیه السلام

اوج فشارها در زمان خلفای عباسی در سامرا بود که مصادف بود با دوران حیات امام جواد علیه السلام ، امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام . عمر کوتاهى که با جام شهادت به سرآمد گواه بر فشارهای حکومت عباسی است: امام جواد در سن 25 سالگى، امام هادى در سن 41 سالگى و امام عسکرى در سن 28 سالگى که جمعاً 92 سال مى‏شود. ولى در این میان، فشارها و محدودیتهاى زمان امام حسن عسکرى علیه السلام، به دو علّت، از دو پیشواى دیگر بیشتر بود:

1 - در زمان امام عسکرى علیه السلام شیعه به صورت یک قدرت عظیم در عراق درآمده بود و همه مردم مى‏دانستند که این گروه به خلفاى وقت معترض بوده و حکومت هیچ یک از عباسیان را مشروع و قانونى نمى‏داند، بلکه معتقد است امامت الهى در فرزندان على علیه السلام باقى است، و در آن زمان شخصیت ممتاز این خانواده امام حسن عسکرى علیه السلام بود.

2 - خاندان عباسى و پیروان آنان ، مى‏دانستند مهدى موعود که تار و مار کننده کلیه حکومتهاى خود کامه است، از نسل حضرت عسکرى علیه السلام خواهد بود، به همین جهت پیوسته مراقب وضع زندگى او بودند تا بلکه بتوانند فرزند او را به چنگ آورده و نابود کنند

 

اعلام حضور امام

اختناق در دوران امام حسن عسکری علیه السلام به حدی بود که امام مجبور بود هر هفته دوشنبه و پنجشنبه در دربار خلیفه اعلام حضور نماید.

 

تدابیر امنیتى امام عسکرى علیه السلام

که نشاندهنده شدت خفقان حاکم بر آن دوران می باشد:

1 - ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى» مى‏گوید: ما چند نفر در زندان بودیم که «امام عسکرى» و برادرش «جعفر» را وارد زندان کردند. براى عرض ادب و خدمت، به سوى حضرت شتافتیم و گرد ایشان جمع شدیم. در زندان، مردى «جمحى» (خ ل: عجمى) بود و ادعا مى‏کرد که از علویان است. امام متوجه حضور وى شد و گفت: اگر در جمع شما فردى که از شما نیست نمى‏بود، مى‏گفتم کى آزاد مى‏شوید. آنگاه به مرد «جمحى» اشاره کرد که بیرون رود، و او بیرون رفت. سپس فرمود: این مرد از شما نیست، از او بر حذر باشید، او گزارشى از آنچه گفته‏اید براى خلیفه تهیه کرده که هم اکنون در میان لباسهاى اوست. یکى از حاضران او تفتیش کرد و گزارش را که در لاى لباس پنهان کرده بود، کشف کرد، مطالب مهم و خطرناکى درباره ما نوشته بود.

این حادثه نشان مى‏دهد که حتى در زندان هم براى کنترل امام و شیعیان، مأمور مخفى گماشته بودند.

2 - یکى از یاران امام بنام «احمد بن اسحاق» مى‏گوید: به حضور امام رسیدم و از او درخواست کردم که چیزى بنویسد و من خط او ببینم تا اگر نامه‏اى از او رسید، خطش را بشناسم (و دشمن نتواند بنام امام نامه جعل کند) امام فرمود: خط من، گاهى با قلم باریک و گاهى با قلم پهن است، اگر چنین تفاوتى مشاهده کردى نگران نباش.

3 - یکى از یاران امام مى‏گوید: ما گروهى بودیم که وارد سامرّأ شدیم و مترصد روزى بودیم که امام از منزل خارج شود تا بتوانیم او را در کوچه و خیابان ببینیم. در این هنگام نامه‏اى به این مضمون از طرف امام به ما رسید: هیچ کدام بر من سلام نکنید، هیچ کس از شما به سوى من اشاره نکند، زیرا براى شما خطر جانى دارد!

4 - عبدالعزیز بلخى» مى‏گوید: روزى در خیابان منتهى به بازار گوسفند فروشها نشسته بودم. ناگهان امام حسن عسکرى را دیدم که به سوى دروازه شهر حرکت مى‏کرد. در دلم گفتم: خوب است فریاد کنم که: مردم! این حجت خدا است، او را بشناسید. ولى با خود گفتم در این صورت مرا مى‏کشند! امام وقتى به کنار من رسید و من به او نگریستم، انگشت سبابه را بر دهان گذاشت و اشاره کرد که سکوت! من بسرعت پیش رفتم و بوسه بر پاهاى او زدم. فرمود: مواظب باش، اگر فاش کنى، هلاک مى‏شوى! شب آن روز به حضور امام رسیدم. فرمود: باید رازدارى کنید وگرنه کشته مى‏شوید، خود را به خطر نیندازید.

 

منبع سایت تبیان از کتاب سیره پیشوایان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی